موسی افضلیان سلامی؛ مسعود زمانی مقدم؛ اسماعیل صالحی
چکیده
لازمه تحقق توسعه همه جانبه و پایدار، توجه و تأکید بر مشارکت اجتماعی به عنوان ابزار و هدف توسعه است. با این دیدگاه، در این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی در شهرستان خواف، با توجه به شرایط خاص آن، پرداخته شده است. این عوامل عبارت اند از: سن، مذهب، تحصیلات، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، عام گرایی، آینده گرایی، سنت گرایی ...
بیشتر
لازمه تحقق توسعه همه جانبه و پایدار، توجه و تأکید بر مشارکت اجتماعی به عنوان ابزار و هدف توسعه است. با این دیدگاه، در این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی در شهرستان خواف، با توجه به شرایط خاص آن، پرداخته شده است. این عوامل عبارت اند از: سن، مذهب، تحصیلات، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، عام گرایی، آینده گرایی، سنت گرایی و احساسِ بی قدرتی. در چهارچوب نظری پژوهش از آرای دورکیم، پارسونز، راجرز، اولسن، دال، اینگلهارت، دوز و لیپست استفاده شده است. روش تحقیق این پژوهش از نوع پیمایشی بوده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونه گیری چندمرحله ای به دست آمده اند. جامعه آماری، شامل جمعیت فعال شهرستان خواف، یعنی 55405 نفر است. از این تعداد 380 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تحلیل واریانس، رگرسیون چندمتغیره، مدل تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که میانگین مشارکت اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط است و متغیرهای استفاده شده در این تحقیق توانسته اند 31% از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند. از بین عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و تحصیلات بیشترین تأثیر و مذهب و احساسِ بی قدرتی کم ترین تأثیر را داشته اند. در این تحقیق تأثیر اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، عام گرایی، آینده گرایی و سنت گرایی بر مشارکت اجتماعی، معنادار بوده و تأثیر سن، مذهب و احساسِ بی قدرتی بر مشارکت اجتماعی معنادار نبوده است. همچنین، در مدل تحلیل مسیر که با نرم افزار لیزرل رسم شده است، آثار مستقیم و غیرمستقیم اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، عام گرایی، آینده گرایی، سنت گرایی و تحصیلات توانسته اند40% از تغییرات مشارکت اجتماعی را تبیین کنند.
مهدی یوسف نیا؛ علی اصغر مهاجرانی؛ منصور حقیقتیان
دوره 10، شماره 2 ، اسفند 1394، ، صفحه 143-165
چکیده
تحت تأثیر شهرنشینی، عوامل فرهنگی و اجتماعی گوناگونی سبک زندگی افراد را دچار تغییر و دگرگونی می کنند. سبک زندگی در نحوه گذران اوقات فراغت، پوشاک، تغذیه، مدیریت بدن (آرایش و اصلاح سر و صورت و بهداشت فردی)، سبک معماری و چیدمان داخلی منازل افراد، جلوه گر می شود. این پژوهش با هدف بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر سبک زندگی ساکنان روستاهای ...
بیشتر
تحت تأثیر شهرنشینی، عوامل فرهنگی و اجتماعی گوناگونی سبک زندگی افراد را دچار تغییر و دگرگونی می کنند. سبک زندگی در نحوه گذران اوقات فراغت، پوشاک، تغذیه، مدیریت بدن (آرایش و اصلاح سر و صورت و بهداشت فردی)، سبک معماری و چیدمان داخلی منازل افراد، جلوه گر می شود. این پژوهش با هدف بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر سبک زندگی ساکنان روستاهای تبدیل شده به شهر در شهرستان های خواف و رُشتخوار در استان خراسان رضوی انجام و مبانی نظری آن نیز بر مبنای نظریات ابن خلدون، وبر، وبلن، زیمل، بوردیو، گیدنز و چِنی تدوین شده است. روش پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته است. نتایج نشان می دهد بین اکثر شاخص های عوامل فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ساکنان روستاهای تبدیل شده به شهر رابطه معناداری وجود دارد. با بررسی ضریب بتا (Beta) مربوط به این عوامل مشخص می شود که عوامل اجتماعی با بتای 266/0 بیشترین میزان تأثیر را بر سبک زندگی ساکنان روستاهای تبدیل شده به شهر داشته است و عوامل فرهنگی با مقدار 193/0 در رتبه دوم قرار دارد. در مجموع، بیشتر تغییرات شاخص های سبک زندگی در شهرهای نشتیفان و سلامی، متأثر از عوامل فرهنگی و در شهر جنگل، ناشی از عوامل اجتماعی بوده اند.
جواد میکانیکی؛ کاظم نیک فرجام
چکیده
مشارکت یکی از ارکان اساسی در توسعه به خصوص در توسعه مناطق روستایی محسوب میشود. فرایند مشارکت میباید به گونه ای داوطلبانه، تعاملی و دوسویه جنبه عملی به خود بگیرد. در مباحث توسعه؛ راهبردهای متعددی برای افزایش مشارکت مردم در عمران و توسعه مناطق روستایی مطرح میباشد که یکی از مهمترین آنها تشکیل نهادهای سازماندهی شده است، مانند ...
بیشتر
مشارکت یکی از ارکان اساسی در توسعه به خصوص در توسعه مناطق روستایی محسوب میشود. فرایند مشارکت میباید به گونه ای داوطلبانه، تعاملی و دوسویه جنبه عملی به خود بگیرد. در مباحث توسعه؛ راهبردهای متعددی برای افزایش مشارکت مردم در عمران و توسعه مناطق روستایی مطرح میباشد که یکی از مهمترین آنها تشکیل نهادهای سازماندهی شده است، مانند سازمانهای غیردولتی که به عنوان بخش سوم در کنار بخش خصوصی (بازار) و دولت (عمومی) در اداره جامعه نقش دارند. از اینروست که در سالهای اخیر دهیاریها به عنوان مدیریت جدید در روستاها تعریف گردیدهاند تا به نام میانجی بین مردم و دولت نقش ایفا کنند. دهیاران به عنوان مدیران روستایی و صاحبان منابع و اختیارات درخور توجه، در صورت داشتن انگیزه و مهارتهای لازم میتوانند نقش مهمی در افزایش مشارکت مردم و توسعه روستایی ایفا کنند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد دهیاریها در راستای افزایش مشارکت روستاییان بوده است. محدوده تحقیق، 131 روستای دارای دهیاری در شهرستان بیرجند میباشد. نمونه تحقیق با فرمول کوکران تعداد 213 مورد برآورد شد، روش جمع آوری اطلاعات و دادهها از طریق پرسشنامه بوده که روایی آن از طریق تأیید گروه متخصصان و پایایی آن نیز که از طریق آزمون آلفای کرونباخ به میزان 98/0 تعیین شد نشان دهنده انسجام قابل قبول در سؤالات است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین عملکرد دهیاریها با افزایش مشارکت اجتماعی خانوارهای روستایی، رابطه آماری معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج آزمون t استیودنت نشان داد که بین دیدگاه روستاییان و دهیاران در خصوص نقش دهیاریها در افزایش مشارکت اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p).