مریم ظهوریان؛ سامان فرزین
چکیده
خراسان بزرگ در تمامی دورانهای تاریخی ایران، نقش مؤثری در تبادلات منطقهای شرق ایران داشته و در این زمینه، اطلاعات جامعی در اختیار پژوهشگران است. اما در این میان، پیرامون عملکرد منطقه خراسان در تاریخ اشکانی، بهدلیل از بین رفتن آثار و منابع تاریخی توسط ساسانیان و همچنین گذر زمان بسیار محدود میباشد. بر این اساس، هدف از انجام ...
بیشتر
خراسان بزرگ در تمامی دورانهای تاریخی ایران، نقش مؤثری در تبادلات منطقهای شرق ایران داشته و در این زمینه، اطلاعات جامعی در اختیار پژوهشگران است. اما در این میان، پیرامون عملکرد منطقه خراسان در تاریخ اشکانی، بهدلیل از بین رفتن آثار و منابع تاریخی توسط ساسانیان و همچنین گذر زمان بسیار محدود میباشد. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است، تحلیل جایگاه خراسان بزرگ (خراسان امروزی، بلخ، مرو، هرات)، بهعنوان اولین مقر حکومتی اشکانیان در زمینههای مذهبی و هنری این دوره میباشد که این امر با توجه به منابع دسته اول و مدارک باستانشناختی بهدست آمده از این دوره انجام میپذیرد. پژوهش پیشرو، در صدد پاسخگویی به این پرسشها میباشد که خراسان بزرگ در تاریخ اشکانی، چگونه توانسته است زمینهساز تحولات ساختاری مذهبی و هنری گردد و در ادامه، بیشترین تأثیرگذاری تحولات مذهبی و هنری خراسان بزرگ درکدام مناطق مشهود است. در این راستا، با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت جایگاه خراسان بزرگ در دوره اشکانی، بهصورت فرامنطقهای بوده و بر اساس تسامح مذهبی و فرهنگی صورت پذیرفته است. همچنین خراسان بزرگ بهدلیل قرارگیری در گذرگاه ارتباطی شرق و غرب، توانسته است با گسترش مذهب بودا، مهر و زرتشتی در شرق ایران، هند، چین و حتی روم بیزانس تأثیرگذاری مذهبی داشته و با توجه به آثار هنری همچون سفالسازی و شیشهگری در هند و چین، تأثیرگذاری هنری ایجاد نماید. علاوه بر آن، با تحلیل ریشهشناسی خط و زبان پهلوی در دوره اشکانی، دریافتیم که این منطقه با توسعه خط و زبان پهلوی در داخل ایران، تاجیکستان و افغانستان تأثیر فرهنگی بهصورت فرامنطقهای ایجاد نموده است.
فریده داودی مقدم
دوره 10، شماره 1 ، بهمن 1394، ، صفحه 93-117
چکیده
منطقه خراسان، از دیرباز تاکنون از جمله مهم ترین مراکز شکل گیری و اشاعه ی معارف عرفانی بوده است و بسیاری از بزرگان تصوف در این سرزمین زاده و پرورده شده اند و کتاب ها و منابع اصیل صوفیه، چون رساله قشیریه، کشف المحجوب، طبقات الصوفیه، اللمع و ... در این منطقه به نگارش درآمده است و نوابغ جهان عرفان چون عطار و مولانا از خراسان بزرگ برخاسته ...
بیشتر
منطقه خراسان، از دیرباز تاکنون از جمله مهم ترین مراکز شکل گیری و اشاعه ی معارف عرفانی بوده است و بسیاری از بزرگان تصوف در این سرزمین زاده و پرورده شده اند و کتاب ها و منابع اصیل صوفیه، چون رساله قشیریه، کشف المحجوب، طبقات الصوفیه، اللمع و ... در این منطقه به نگارش درآمده است و نوابغ جهان عرفان چون عطار و مولانا از خراسان بزرگ برخاسته اند. هم چنین این منطقه از نخستین مراکزی است که خانقاه های صوفیه در آن تأسیس و تعالیم متعالی عرفان از این مکان به ارباب سلوک آموزش داده می شده است. این پژوهش ضمن معرفی کلی خانقاه و کارکردهای آن در تاریخ تصوف ایران به طور عام، به معرفی خانقاه های خراسان و برخی رویکردهای اجتماعی آن به طور خاص می پردازد و هدف آن نمایاندن بخشی از تاریخ و فرهنگ غنی خراسان است. یافته های پژوهش نشان می دهد که خانقاه ها، دارای کارکردها و نقش های مهم دینی، فرهنگی، حمایت گری از فقیران و درماندگان و مسافران و حتی دفاع و مبارزه با ظلم و ستم اجتماعی بوده اند و گاهی نیز می توانند به عنوان مراکزی برای اشاعه موسیقی قومی و جایگاهی برای انتشار اشعار فارسی و معرفی آداب و رسوم مردم به شمار آیند و سبب بازنمایی معماری و هنر ایرانی گردند و به دلیل تعالیم و برنامه های خاص عارفان آزاداندیش در این مکان ها به ارباب سلوک، به محلی برای آزاداندیشی و برخورد آراء و اندیشه های مذاهب مختلف در دوره خود تبدیل شوند.
محمدرضا سرمد؛ صدیقه خزاعی
دوره 9، شماره 4 ، شهریور 1394، ، صفحه 57-74
چکیده
دیوواژه ای است ابهام آمیز در بودن یا نبودن، در شکل ظاهر و شمای ذهنی و نقش آفرینی مثبت یا منفی که در فرهنگ فارسی تعابیر گوناگونی برای آن بیان شده است. تقابل نیروهای خیر و شر، تقسیم جهان به دو پهنه نور و تاریکی و عقیده به ستیز دائمی میان پدیده های اهورایی و اهریمنی، باوری رایج در میان تمام اقوام و ملت هاست؛ پیکاری که تا جهان برپاست، ادامه ...
بیشتر
دیوواژه ای است ابهام آمیز در بودن یا نبودن، در شکل ظاهر و شمای ذهنی و نقش آفرینی مثبت یا منفی که در فرهنگ فارسی تعابیر گوناگونی برای آن بیان شده است. تقابل نیروهای خیر و شر، تقسیم جهان به دو پهنه نور و تاریکی و عقیده به ستیز دائمی میان پدیده های اهورایی و اهریمنی، باوری رایج در میان تمام اقوام و ملت هاست؛ پیکاری که تا جهان برپاست، ادامه دارد و پیروزی نهایی در آن با جبهه نور است. رد پای چنین باوری را در اسطوره ها، ادیان و حتی تفکرات دنیای جدید نیز می توان دید. در فرهنگ عامه و متون ادبی اعم از آثار منظوم و منثور ایران این موجود، با کارکردهای گوناگون مجال بروز و ظهور و نقش آفرین پیدا کرده است. مقاله ی حاضر با هدف جستجوی جایگاه دیو و کارکردهای آن در فرهنگ ایران با تأکید بر بازنمودهای این واژه در فرهنگ خراسان جنوبی تدوین شده است. بررسی های این نوشتار نشانگر شباهت های نگرشی مردم خراسان جنوبی با سایر نقاط ایران زمین است. این مقاله هم چنین نشان می دهد که مردم این خطه توانسته اند در پرتو تدبیر، تعلل و مدارا دیوها را به خدمت گرفته و از آثار منفی و آسیب های آن ها مصون بمانند.
ادبیات و علوم انسانی
اصغر عسکری خانقاه؛ آتوسا افسر
چکیده
کودکان سرمایه های ارزشمند یک جامعه به حساب می آیند. مادران اولین باغبان این گلها می باشند. مادرانی که در دل سینه خود رازها و نگفته هایی دارند. لالایی ها نغمه هایی هستند که مادران گاهی برای سبک کردن روح خود، گاهی برای آرام نمودن فرزند خویش و بعضی مواقع رساندن پیام و خواسته ی خود به طور غیرمستقیم به همسرشان به صورت ابیاتی کوتاه و صوتی زیبا ...
بیشتر
کودکان سرمایه های ارزشمند یک جامعه به حساب می آیند. مادران اولین باغبان این گلها می باشند. مادرانی که در دل سینه خود رازها و نگفته هایی دارند. لالایی ها نغمه هایی هستند که مادران گاهی برای سبک کردن روح خود، گاهی برای آرام نمودن فرزند خویش و بعضی مواقع رساندن پیام و خواسته ی خود به طور غیرمستقیم به همسرشان به صورت ابیاتی کوتاه و صوتی زیبا و دلنشین می خوانند. این سخنان شنیدنی هر چند که ساده بیان شده اند اما در خود ساختاری دارند که در این پژوهش درون مایه ی آنها بررسی می شود. لالایی ها دارای مضامین و درون مایه های متفاوتی می باشند که با بررسی هر کدام از آنها می توان به نمونه های فرهنگی خاصی پی برد. موضوع این پژوهش، لالایی ها در فرهنگ مردم خراسان جنوبی در حوزه مطالعاتی بافت قدیم شهر بیرجند می باشد. بافت قدیم این شهر، شامل خیابان های مطهری و منتظری است که از لحاظ مساحت 62/907234 متر از سطح شهر را در برگرفته و بالغ بر 2694 نفر جمعیت دارد. از این تعداد جمعیت، حدود 4561 نفر را زنان و دختران تشکیل می دهد. دلیل انتخاب بافت قدیم این است که لالایی بخشی از ترانه های پارسی میانه و ماندگار و کهن ایرانی می باشد که ریشه در گذشته های دور دارد. مادران امروزه کمتر از این آواز جهت خوابانیدن کودکان خویش استفاده می کنند، در نتیجه برای جمع آوری، ثبت و ضبط این لالایی ها، باید به سراغ مادران و مادر بزرگانی می رفتیم که نسبت به ترانه های فرهنگ عامه قدیم این شهر آشنایی بیشتری داشتند. جهت ارائه چارچوب نظری مناسب برای این پژوهش، از دو مکتب ساختارگرایی با نظریه پردازی به نام ولادیمیر پراپ و فرهنگ و شخصیت با نظریه پرداز معروف آن روت بندکیت استفاده شده است. روشی که بر مبنای آن پژوهش پیش رفته است، مردم شناسی ژرفانگر همراه با مشاهده مستقیم و با حضور پژوهشگر در میدان تحقیق می باشد. در پایان تحلیل لالایی ها به این نتیجه می رسیم که لالایی ها مانند سایر ترانه ها و قصه های کودکان با برخورداری از ظرفیت های فرهنگی ویژه نهفته و تعبیه شده در آنها، نقش بسزایی در اجتماعی کردن افراد جامعه بر عهده دارند. در لالایی ها الگوها و ارزش های مادران ساکن در بیرجند، مادری که بزرگ شده کویر است به وضوح دیده می شود. در واقع، می توان گفت که این مادران روایت کننده تمامی سنت ها، آیین ها و هویت فرهنگی و قومی خویش هستند و با خواندن لالایی ها و انتقال آن به نسل های بعدی حافظ این فرهنگ بومی خواهند بود.
علوم تربیتی و روانشناسی
صدیقه خوش دامن؛ محسن آیتی
چکیده
نگاه فرهنگی به مطالعات آموزش عالی از جمله منظر هایی است که اخیراً مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته، و موجب تولد فصل جدیدی از مطالعات بر محور فرهنگ دانشگاهی گردیده است. فرهنگ آموزش و یادگیری، وجهی از این مطالعات است که فرهنگ جاری در آموزش عالی را از منظر باور ها و اعتقادات اعضای هیأت علمی به فرایند یاددهی - یادگیری مورد شناسایی ...
بیشتر
نگاه فرهنگی به مطالعات آموزش عالی از جمله منظر هایی است که اخیراً مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته، و موجب تولد فصل جدیدی از مطالعات بر محور فرهنگ دانشگاهی گردیده است. فرهنگ آموزش و یادگیری، وجهی از این مطالعات است که فرهنگ جاری در آموزش عالی را از منظر باور ها و اعتقادات اعضای هیأت علمی به فرایند یاددهی - یادگیری مورد شناسایی قرار می دهد. ارتباط متقابل فرهنگ و آموزش موجب می شود فرهنگ بتواند در بستر زمان حرکت کند و از نسلی به نسل بعد منتقل شود. در جریان این انتقال و در بستر حرکت های فرهنگی ممکن است ارزشها و هنجار ها دستخوش تغییر و تحول شوند و موجب تفاوت بین نسل ها گردند به گونه ای که سخن از تحولات بین نسلی به میان بیاید. بدین ترتیب، مطالعه ی فرهنگ آموزش و یادگیری در بین دو نسل اعضاء هیأت علمی توجیه پذیر و بلکه ضرورت می یابد. در راستای شناسایی فرهنگ مذکور و از منظر "نقش استاد" به عنوان یکی از مؤلفه های آموزش و یادگیری، این دو پرسش مطرح گردید که، رسالت خود را به عنوان استاد دانشگاه در چه می بینید؟ روابط خود با دانشجویان را چگونه توصیف می کنید؟ در این راستا، با استفاده از رویکرد کیفی (روش مردم نگاری) و بر اساس نمونه گیری هدفمند، ادراکات 26 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند شناسایی شد. داده ها از طریق ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و با استفاده از روش کد گذاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که اعضای هیأت علمی دو نسل دارای ادراکات متفاوتی نسبت به"وظایف استاد" و "روابط استاد – دانشجو" می باشند.